جملات زیبا

 

 

گویند زیارت تو حج فقراست؛

بر گنبد و بارگاهت از دور سلام ...

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا «علیه السلام»

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 17 فروردين 1393
بدون شرح(2)


نگاهم رو به‌ روی تو بلاتکلیف می‌ ماند ...

که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم ...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : یک شنبه 17 فروردين 1393
مرا کبوتر حرم کن

 

سلام آقا حرفی برا زدن ندارم چی بگم اصلا چی دارم بگم فقط میتونم بگم

معرفت کبوترهای حرمت بیشتر ازمنه اونا جایی غیر از خونه شما نمی روند

بی وفایی من کجا و وفای کبوترات کجا

درياي من! درون نگاهت شناورم

بر گنبد زلال ضريحت، کبوترم

مي آمدم کنار تو اي ناجي بزرگ!

هر وقت سقف فاجعه مي ريخت بر سرم

شرمنده ام که اين همه زخم کبود را

هر روز و شب به محضر پاکت مي آورم

کي مي شود هميشه صبورم! بزرگ سبز!

يک آسمان ترانه برايت بياورم

امشب دوباره رو به ضريحت نشسته ام

تو آسمانِ آبي و من يک کبوترم


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
یا ابلحسن ادرکنی

 

اینجا بهشت است اندکی منزل کنید

 

Imam Reza , Mashhad , حرم مطهر امام رضا صحن آزادي

 

هنوز بر سر بام تو جا نكرده دلم

هنوز درد دلم را دوا نكرده دلم

هنوز از دل خسته نيامده آهي

خراب، عالم امكان چرا نكرده دلم

ز سوي غيب نشسته‌است دست بر سينه

وگرنه صبر بر اين ماجرا نكرده دلم

قرار بود دلم را حرم نگه داري

يقين كه با دل‌تان خوب تا نكرده دلم

ببين دوباره دلم بين جلوه‌ها گم شد

ولي هنوز دلت را رها نكرده دلم

چه درس‌ها كه ز يك كربلا به من دادي

و حق لطف شما را ادا نكرده دلم

جواب اين‌كه ز عشقش چراا ندادي جان؟

به عاشقيش هنوز ادعا نكرده دلم

مرا كه سخت فقيرم، به خويش وا مگذار

هراس دارم از اين‌كه خدا نكرده دلم...

به دست دشمنتان باز بي‌وفا گردد

و حق گواست چه شب‌ها صدا نكرده دلم...

كه از حريم شمايم خدا جدا نكند

و از خداي جز اين‌ام دعا نكرده دلم

اگرچه كرببلا رفته‌ام ولي جايي

چو صحن قدس هنوزم صفا نكرده دلم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
بدون شرح
 
 
 
 
 
حرم مطهر امام رضا(ع) درآستانه نيمه شعبان
 
 يا امام رضا
آواره صحرا و بیابان شده ام
سودا زده طره جانان شده ام
 
همراه فرشتگان و جبریل امین
جاروکش کعبه خراسان شده ام
 
خوشبخت تر از مرا نشانم بدهید
دیوانه زنجیری سلطان شده ام
 
این معجزه پنجره فولاد رضاست
امروز اگر اهل و مسلمان شده ام
 
از اسفل سافلین رسیدم به بهشت
ضرب المثل حلقه مستان شده ام
 
ما را کرمش داد ز هر غصه نجات
بر معرفت و مرام سلطان صلوات
 
امروز اگر مقام و جایی دارم
خاک قدم همچو شمایی دارم
 
گفتند که دیوانه شدم حرفی نیست
من نیز در این جهان خدایی دارم
 
من ناز طبیبان جهان را نکشم
آقای من اسمه دوایی دارم
 
در خانه قبر هم غریبی نکشم
ای مردم عجب شاه وفایی دارم
 
آقا یکی از شروط توحید تویی
مدیون توام اگر خدایی دارم
 
لطف تو نشاند بین قلبم ایمان
صد شکر مسلمان تو ام یا سلطان
 
ممنون عطای توست هر بیچاره
مستاجر لطف توست هر آواره
 
چشمان سیات معدن اکسیر است
بیهوده طلا نگشت سنگ خاره
 
هستی تو و روی غصه ها کم گشته
باز است هنوز باب و راه چاره
 
این حسرت صبح و شام اسرافیل است
یک صبح زند به عشق تو نقاره
 
دیوانه به سوی مشهدت می آیم
دیوانه تر از حرم روم هر باره
 
یک قبر وَ این همه کرم ایوالله
این قدر گدا و یک حرم ایوالله
 
قربان کبوتران میخانه تو
قربان خمار جام و پیمانه تو
 
هر قدر صفا که هست در بین بهشت
یک جا شده نذر و هدیه بر خانه تو
 
هر لحظه زمین دور سرت می گردد
خورشیدی و عالم است پروانه تو
 
ناگاه فقیر بی نوا حاتم شد
تا خورد قسم به جان دردانه تو
 
یک مرتبه عقل من به کار افتاد و
یک عمر شدم غلام و دیوانه تو
 
صد شکر که با خودت رفیقم کردی
وابسته ی بر صحن عتیقم کردی
 
یک شعبه ز مشهد شما شد این دل
یعنی که مرا تو کرده ای باز خجل
 
بد بخت تر از تمام دنیا هستم
یک لحظه اگر زمن بگردی غافل
 
من شاعر افتخاریت می گردم
توفیق نبود تا شوم چون دعبل
 
بی نام حسین و گریه و سینه زنی
انگار زیارتت بگردد باطل
 
از صحن و سرات کربلایم بردی
یعنی که شده است عشق و حالم کامل
 
ای کاش شبی یابن شبیبت باشم
در روضه کربلا حبیبت باشم
 
هرکس که کریم است گدا می خواهد
یک صحن پر از بروبیا می خواهد
 
پیگیر دوای درد ما نیست کسی
پیگیری کار ما وفا می خواهد
 
صاحب نفس و روسیه و پیر و جوان
هر کس به طریقی از شما می خواهد
 
این شاعر دل شکسته ات جای عبا
پیراهن مشکی تو را می خواهد
 
بالاتر از آنی که به دادم نرسی
آقا دل من کرببلا می خواهد
 
دل را به کرمخانه لطفت بستیم
ما منتظر رزق محرم هستم

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
یا امام رضا(ع)

کسی بی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد       بدون واسطه هم دم از احد نخواهد زد
   گدای کوی رضا شو که این امام رئوف        به سینه ی احدی دست رد نخواهد زد

من کیستم گدای تو یا ثامن الحجج

شرمنده عطای تو یا ثامن الحجج

بالله نمی روم بر بیگانگان به عجز

تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج




دل همیشه غریبم هوایتان كرده است

هواى گریه پایین پایتان كرده است

و گیوه‏هاى مرا رد پاى غمگینت

مسافر سحر كوچه هایتان كرده است

خداش خیر دهد آن كسى كه بال مرا

كبوتر حرم باصفایتان كرده است

چگونه لطف ندارى به این دو چشمى كه

كنار پنجره هایت صدایتان كرده است

چگونه از تو نگیرم نجات فردا را

خدا براى همین‏ها سوایتان كرده است

چرا امید ندارى مدینه برگردى

مگر نه آنكه خدا هم دعایتان كرده است

میان شهر مدینه یگانه خواهرتان

چه نذرهاى بزرگى برایتان كرده است

تو آن نماز غریب همیشه‏ها هستى

كه كوچه‏هاى خراسان قضایتان كرده است

سپیده‏اى و به رنگ شفق در آمده‏اى

كدام زهر ستم جابجایتان كرده است





دوستان امشب رضا می خواندم

                      آن غریب    اشنا   می خواندم

                       غربت دل تا كه     نام  او گرفت

                      آستان   ضامن    اهو     گرفت

                       بر ده ام دلرا   كنار خانه   ات

                     تا كنار    صحن سقا خانه ات

                زایری  سر گشته و دلخسته ام

                   سالها دلرا   دخیلت بسته  ام

                در هوای گنبدت پر می كشم

               تا به سقا خانه ات   سر می كشم
 
                خاك ما  منهای تو    یعنی   كویر
 
                جمله  ی  اسلام اما  بی غدیر

                 من شنیدم ضامن  ا هو شدی

                یا كفیل   درد و    داغ   اوشدی

                بند را از   پای او        وا كرده ای

             بچه هایش   را تو پیدا كرده ای

             كاش ماهم بچه اهو میشدیم

           راحت واسوده جون او میشدیم

           در شب ما هم شكوفا میشدی

               در قیامت ضامن ما میشدی

 

شاعر سید محمد رضا هاشمی زاده







قلبى شكست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره مى‏زنند...  مریضى شفا گرفت

دیدى كه سنگ در دل آئینه آب شد
دیدى كه آب حاجت آئینه را گرفت

خورشیدى آمد و به ضریح تو سجده كرد
اینجا براى صبح خودش روشنا گرفت

پیغمبرى رسید در این صحن پر ز نور
در هر رواق خلوت غار حرا گرفت

از آن طرف فرشته‏اى از آسمان رسید
پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت

زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید
تقدیم حق نمود و سپس ارتفاء گرفت

چشمى كنار اینهمه باور نشست و بعد
عكسى به یادگار از این صحنه‏ها گرفت

دارم قدم قدم به تو نزدیك مى‏شوم
شعرم تمام فاصله‏ها را فرا گرفت

دارم به سمت پنجره فولاد مى‏روم
جایى كه دل شكت و مریضى شفا گرفت





این آفتاب مشرقی بی کسوف را
ای ماه ! سجده آر و بسوزان خسوف را

لاتقربوا الصلوه مخوانید و بنگرید
این مستی به هم زده نظم صفوف را

نقاره ها به رقص کشاند اهل زهد را
شاعر نمود وصف تو هر فیلسوف را

می ترسم از صفای حرم با خبر شود
حاجی و نیمه کاره گذارد وقوف را

این واژه ها کم اند برای سرودنت
باید خودم بچینم از نو حروف را

روح القدس بیا نفسی شاعری کنیم
خورشید چشم های امام رئوف را

محمد مهدی سیار




نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند

زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند

بوی غذای حضرتی و این همه گدا
مهمان نوازهای حرم سفره چیده اند





محبوب رضاست هر كه دل ریش تر است
از كعبه صفای این حرم بیشتر است
آنجاست طبیبی كه ندارد نوبت
هر دل كه شكسته تر بود پیش تر است




در خاطرم از تو اشتیاقی مانده است
طرح حرم و صحن و رواقی مانده است
ای ضامن دل‏های غریبان اینجا
یک آهوی بی‏پناه باقی مانده است





زائر امام رضا
قربون  گرد و غبار حرمت
 قربون این حرم  محترمت
قربون  عاشقای دیوونت
 قربون مهمونای تو خونَت
ای همه امید من،فدات بشم
اومدم اینجا که تا گدات بشم
چی میشه  یک نظری به من کنی
همه دردامو ریشه کن کنی 
دوست دارم پا روی چشمام بذاری
دیگه هیچ وقت پاهاتو بر نداری
آقاجون می خوام وفاداری کنی
بعد مردن تو منو یاری کنی






می زنم  بوسه  به صد  عجز به خاک حرمت
ای  فدای   تو   و  خاک   حرم   محترمت
نه که  امروز  به  دست  تو  بُوَد   دیده   من
چشمم  از  رو ز ازل  بوده  به دست کرمت
موقع دادن جان دیده  به     راهت    دارم
تا    بیایی   و   به   چشمم   بگذاری   قدمت






محبوب رضاست هر كه دل ریش تر است         از كعبه صفای این حرم بیشتر است
اینجاست طبیبی كه ندارد نوبت                   هر دل كه شكسته تر بود پیش تر است



از عرش سلام سرمدی آوردند  ..... آیینه ی حسن سرمدی آوردند 
با آمدن رضا از باغ بهشت  ..... یک دسته گل محمدی آوردند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
شعر مریم سقلاطونی برای امام رضا(ع)

گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند

دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند

در لباس خادمان مهربانت، آفتاب

صبح ها، صحن حرم را آب و جارو می کند

ماه هر شب کنج بست "شیخ حر عاملی"

یاد معصومیت آن بچه آهو می کند

یاد معصومیت آن بچه آهو ...یاد تو

کوچه های شهر را لبریز "یا هو " می کند

باد، هم مثل نگهبان درت... بدو ورود

غصه را از شانه های خسته، پارو می کند

عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت

هر که می آید حرم ... این عطر را بو می کند

×××

...خادمی می گفت که... آقا به وقت بدرقه

دست زائر را پر از گل های شب بو می کند


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393
یا علی بن موسی رضا

 

چون ماهیان برکه‌ام، بی‌تاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !
 
من خوب می‌دانم بدم اما دوباره آمدم
خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !
 
به به! چه می‌آید به هم ترکیب ما، آخر بر آن
صحن سفید مرمرت، خالی سیاهم یا رضا !
 
وقت نظر بر گنبد و گلدسته‌های عرشیت
افتاده با عمامه‌ها از سر کلاهم یا رضا !
 
تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان
در صحن جمهوری اگر «مشروطه‌خواه»م یا رضا !
 
مشروطه و مشروعه را دادم به دست عاقلان
در مجلس مستان تو با پادشاهم یا رضا !
 
یادم نمی‌آید یکی از دردهای بی حدم
شکر خدا پهلوی تو من روبراهم یا رضا !
 
از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی
با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !
 
من در بهشتم پس قسم ساقی! به سقاخانه‌ات  
حتما کشیده دست تو خط بر گناهم یا رضا !
 
پیش ضریحت پیشتر خیر دو عالم خواستم
عمریست من شرمنده‌ی آن اشتباهم یا رضا !
 
یا ضامن آهو! بگو صیاد آزادم کند
تا صحن آزادی شبی باشد پناهم یا رضا !
 
از آب سقا خانه‌ات یک جرعه نوشیدم ببین
«رَستم از این بیت و غزل» من مست مستم یا رضا !


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393

ورو خواب دیدم ,تورویادمه
همون شب که لالاییِ مادرم...
داره بوی عطرت بهم میرسه
توی خلوت کوپه ی آخرم

توروخواب دیدم , تورویادمه
دلم کفتراتو بغل کرده بود
یه گوشه توی دفتر حاجتش
یه شاعر نگاتو غزل کرده بود

دارم میرسم ,میرسه گنبدت
هوای چشام باز بارونیه
چرا حال اینجا یه جور دیگه ست؟
چرا عشق کم نیست  ؟ارزونیه
...
ضریح تو نزدیکه ,راهش کمه
غریبی که ازراه دور اومده
نوشتن:(به خورشید هشتم سلام)
به پابوسیِ ماه دور اومده
...

مگه دست من میرسه دست تو؟
صف عاشقاتو ببین پرشده
خودآسمونم نشسته زمین
نگا کن نگا کن زمین پرشده

میشینم همینجا نگات میکنم
کنارزنی که شبیه منه
داره غرق تو میشه حس می کنم
تورو توی اشکاش صدا میزنه

یه گوشه  یکی  زل زده سوی تو
میدونم میدونی دلش خونه نه ؟
داره عاشقت میشه باهر نگاش
مث عشق لیلی به مجنونه ,نه ؟

یکی توی سجده ست چن ساعته
همه عاشق  صحن وسجاده ان
مث کفترات  توی هفت آسمون
به گلدسته های تو دل داده ان

یه بچه کنارغم مادرش
نشسته  به دستای تو زل زده
چه معصومِ ,انگاری از چشم هاش
 به چشمای معصوم تو پل زده

...
چقد عاشقات پاک وخوبن آقا
میذاری منم خاک پاشون بشم؟
آخه عاشق عاشقاتم شدم
فدای امام رضا(ع) شون بشم
.....

سفر...روز آخر...یه بغض عجیب
نگات میکنم بانگاهِ ترم
داری دور میشی ..دارم میرسم
توی خلوت کوپه ی آخرم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : حسین تنها
تاریخ : سه شنبه 12 فروردين 1393

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد